عشقم،فرشته کوچولوی دو ساله
مهدیه زهرای مامان امروز 21 بهمن رفتیم مقبره الشهدا و با نور افشانی الله اکبر گفتیم، یاد دو سال پیش بخیر که به مصلی رسیدیم و همزمان رادیو داشت الله اکبر میگفت و من فکر میکردم همون شب میای تو بغلم،که قسمت دو روز بعد بود یادشششششششششششششششششششششششش بخیییییییییییییییییییییییییییییییییییر آه خلاصه تو هم کلی ذوق که میخوایم بریم ابر بگیم،ولیییییییییییییییی از صدای نور افشانی و فشفشه ها ترسیده بودی و بابایی بردت دورتر!!!!!!!!!!!! فرداش گفتیم میریم مرگ بر آمریکا بگیم،تو هم میگفتی مر بر .... ازت سفارشی فیلم برداری هم کردن،فیلم بردار به بابایی گفت وایستا،بعد دوربینشو تنظیم کرد و اشاره کرد که حرکت کن و بابایی با کالسکه اومد جلو و دورب...
نویسنده :
یاس نقره ای
3:22